تعداد بازدید 79
|
نویسنده |
پیام |
mehran110
کاربر انجمن
ارسالها : 21
عضویت: 15 /7 /1396
تشکر شده : 2
|
تشویش
غرقِ تشویشم و از یار خبر نیست که نیست
شبِ دیلاقِ مرا میلِ سحر نیست که نیست
شمعِ کاشانه یِ من از چه چنین میسوزد ؟
دگر از عشوه یِ پروانه اثر نیست که نیست
ساقی امشب به سبویم قدحی ناب بریز
که ز میخانه تمنّایِ دگر نیست که نیست
لب فرو بستم و محتاجِ طبیبان شده ام
به مناجاتِ شبم هیچ ثمر نیست که نیست
ای اجل دست نگهدار , سفر پر خطر است
بخدا یارِ مرا پایِ سفر نیست که نیست
شعر مهران ساغری
|
|
پنجشنبه 04 آبان 1396 - 19:05 |
|
تشکر شده: |
|
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.