قوانین شعر انجمن
  • 1. از ارسال آثار دیگران(سرقت ادبی) خودداری نمایید!
  • 2. لطفا در هر روز برای هر تالار تنها یک اثر ارسال نمایید تا آثارتان بهتر دیده شوند.
  • 3. در بحثها و نقدهای انجمن شرکت کرده و نظر خود را درمورد آثار بقیه کاربران اعلام نمایید
  • 4. از انتشار اشعار سیاسی، خارج از شئونات و متعصبانه خودداری نمایید.

زمان جاری : یکشنبه 03 تیر 1403 - 5:38 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم






ارسال پاسخ
تعداد بازدید 469
نویسنده پیام
najafi آفلاین

کاربر انجمن
ارسال‌ها : 48
عضویت: 29 /2 /1391
محل زندگی: گیلان
سن: 27
شناسه یاهو: najafi_m64
تشکرها : 83
تشکر شده : 51
گل بی ریشه
همه چیز عالی بود
خوب بود حال دلم
چلچله خوش آواز
آسمان آبی رنگ...
قاصدک راه به راه
خبر از خوبی احوال گلم می آورد
گل من ساقه نداشت
برگ نداشت
زیبا بود.
مهربان بود
دلش سنگ نبود
گل من...
انسان بود.

خاطرم هست در ایام بهار
در بهشت روزگار
چند سالی پیش تر
پا به پای حس تنهایی خویش
مست باران بودم
خاطرم هست قدم با قدم خاطره ها میرفتم
باغبانی که در آن حال مرا تنها دید
غنچه ی وا نشده مستی را
داد در دست دلم
باغبان گفت که این غنچه ی ناز
مونست خواهد شد
و به زیبایی آن میبالی
و ز خوش بویی آن روح دلت تازه شود...
این همه گفت ولی
از وفاداری گل هیچ نگفت
باغبان یادش رفت...؟
شاید

از همان روز دلم باغچه شد
غنچه را بوییدم
غنچه را بوسیدم
و به صد ناز به دل کاشتمش
عشوه اش یادم هست
نازهایی که برایم میکرد
شب و روز نحوه ی بالیدن او
لحظه ی وا شدنش
خوب و زیبا شدنش...
همه چیز عالی بود
من شب و روز پرستاری او میکردم
غنچه ام ، با همه ی عشق پریشانم بود
آسمانش بودم
مهربانش بودم

چند سالی سپری شد بر این منوال و
غنچه اکنون دگر غنچه نبود
غنچه ام زیبا شد
غنچه ام یک گل بی پروا شد
گلی مغرور در این دنیا شد
عابران مستِ تماشا که شدند
او خودش را گم کرد
و نفهمید که این
همگی هرزه نگاهیست که از عشق جدا باید کرد.
گل مغرور صدایش لرزید
و به من گفت برو
که دگر لایق من نیست دلت
اینچنین بود که در دل لغزید...
کم کم از چشم گلم افتادم
به هوس ها دل بست
و به عشقم خندید
کاشکی می فهمید...

گل زیبای مرا
که به جان دادمش آب
و به خون جگرم ساختمش
ناشناسی
که نشناختمش
ساده از شاخه بچید.
حیف، نفهمید که این عشق هوس آلود است...

این همه سال انگار
باغبانش بودم
عشق او جای دگر بوده و من
سایه بانش بودم.
گل من رفت ولی
خاطرش نیست هنوز
ریشه اش در دل من جا مانده...
گل بی ریشه مگر
تا به کی میماند!؟

امضای کاربر : و صد افسوس، چه با فاصله بیدار شدی...
جمعه 29 اردیبهشت 1391 - 03:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از najafi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: ahmadi & modir & saghar & mehran &
ahmadi آفلاین


کاربر انجمن
ارسال‌ها : 6
عضویت: 29 /2 /1391
سن: 29
تشکرها : 8
تشکر شده : 11
پاسخ : 1 RE گل بی ریشه
عابران مستِ تماشا که شدند
او خودش را گم کرد
و نفهمید که این
همگی هرزه نگاهیست که از عشق جدا باید کرد.

عالی بود جناب نجفی

جمعه 29 اردیبهشت 1391 - 16:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
 تشکر شده: 3 کاربر از ahmadi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: modir / mehran / najafi /
saghar آفلاین


کاربر انجمن
ارسال‌ها : 5
عضویت: 29 /2 /1391
تشکرها : 10
تشکر شده : 9
پاسخ : 2 RE گل بی ریشه
عالی بود

خیلی ممنون

جمعه 29 اردیبهشت 1391 - 23:11
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
 تشکر شده: 4 کاربر از saghar به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: ahmadi / mehran / najafi / modir /
khorani آفلاین


کاربر انجمن
ارسال‌ها : 2
عضویت: 29 /2 /1391
سن: 25
تشکرها : 2
تشکر شده : 5
پاسخ : 3 RE گل بی ریشه
سلام گرامي

زيبا بود


بدرود

یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 - 15:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
 تشکر شده: 3 کاربر از khorani به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mehran / najafi / modir /
mehran آفلاین


کاربر انجمن
ارسال‌ها : 9
عضویت: 29 /2 /1391
سن: 31
تشکرها : 17
تشکر شده : 16
پاسخ : 4 RE گل بی ریشه
زیبا و خواندنی

برقرار باشید

یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 - 15:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
 تشکر شده: 2 کاربر از mehran به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: najafi / modir /
maryam آفلاین


کاربر انجمن
ارسال‌ها : 11
عضویت: 1 /3 /1391
تشکرها : 17
تشکر شده : 21
پاسخ : 5 RE گل بی ریشه
زیبا بود. به عنوان یک پیشنهاد شاید اگر بعضی بندها را حذف میکردید به زیبایی و مفهوم شعر صدمه نمیزد و البته با این خلاصه تر کردن شعر حتا به زیباییش کمک هم میکردید. گاهی طولانی بودن یه شعر زیبا باعث میشه خواننده های کمتری داشته باشه که خب من فکر میکنم برای شعر زیبای شما حیفه همچین اتفاقی بیوفته

شنبه 06 خرداد 1391 - 16:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
 تشکر شده: 2 کاربر از maryam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: najafi / modir /
endvb6 آفلاین


کاربر انجمن
ارسال‌ها : 21
عضویت: 7 /3 /1391
محل زندگی: سمنان-گنبد
سن: 22
شناسه یاهو: endvb6
تعداد اخطار: 1
تشکرها : 4
تشکر شده : 13
پاسخ : 6 RE گل بی ریشه
سلام جناب نجفی...
ببخشید که نرسیده نظر میدم.
اینهمه نوشتن ستایش داره. اما یه سوالی واسم پیش اومده بعد از خوندن کارتون...
شما در زمینه شعر فعالیت می کنین یا رمان عاشقانه؟

یکشنبه 07 خرداد 1391 - 05:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
 تشکر شده: 2 کاربر از endvb6 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: najafi / modir /
najafi آفلاین


کاربر انجمن
ارسال‌ها : 48
عضویت: 29 /2 /1391
محل زندگی: گیلان
سن: 27
شناسه یاهو: najafi_m64
تشکرها : 83
تشکر شده : 51
پاسخ : 7 RE گل بی ریشه
خوش اومدین شاعر

واقعیتش به نظرم شعر محدودیتی تو موضوع نداره. مخصوصا شعر نو و یا نیمایی.
اینکه یه داستان بصورت شعر بیان بشه از قبل هم وجود داشته. دوست عزیزمون مریم خانم هم فرموده بودن طولانی بودن شعر از زیباییش کم میکنه.
در پاسخ به شما بزرگواران باید بگم در شعر نیمایی یا آزاد طولانی بودن یا کوتاه بودن شعر امتیاز محسوب نمیشه و موقعی شعری موفقه که در عین بلندی یا کوتاهی بتونه مخاطب رو وادار کنه تا آخر شعر رو بخونه.
اگه این شعر تونسته باشه همچین کاری بکنه باعث افتخار بنده س. اگه هم نتوسته نشون از ضعف من داره.

ممنون از شما بزرگواران که وقت گذاشتین .مرسی.

امضای کاربر : و صد افسوس، چه با فاصله بیدار شدی...
یکشنبه 07 خرداد 1391 - 13:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
 تشکر شده: 2 کاربر از najafi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maryam / modir /
maryam آفلاین


کاربر انجمن
ارسال‌ها : 11
عضویت: 1 /3 /1391
تشکرها : 17
تشکر شده : 21
پاسخ : 8 RE گل بی ریشه
درست میفرمایین بلندی شعر یا کوتاهیش امتیاز محسوب نمیشه. منظور من هم این نبود. منظورم این بود که حرفی رو که میشه توی یه جمله گفت در عین اینکه مفهوم رو رسوند و لطمه ای بهش نزد و البته به زیبایی هم گفت چرا با افزایش پر و بالهایی که خودشون کمکی به زیباییش نمیکنن اون رو طولانی کنیم؟
البته مساله ای که هست شاید در تفاوت نگاه ها باشه . شاید دلیلش این باشه که من سبک خودم کوتاه نویسی هست و به این خاطر روی این مساله حساس شدم. به هر حال نظری که دادم رو حمل بر ایراد گیری نکنین همونطور که گفتم شاید نتیجه نوع نگارش خودم هست .

یکشنبه 07 خرداد 1391 - 14:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
 تشکر شده: 2 کاربر از maryam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: najafi / modir /
najafi آفلاین


کاربر انجمن
ارسال‌ها : 48
عضویت: 29 /2 /1391
محل زندگی: گیلان
سن: 27
شناسه یاهو: najafi_m64
تشکرها : 83
تشکر شده : 51
پاسخ : 9 RE گل بی ریشه
خواهش میکنم، بهرحال این اشعارو اینجا میذاریم تا دوستان نظرات خودشونو بگن و به پیشرفتمون کمک بشه . از این بابت ازتون ممنونم که بی پرده حرف میزنین.
تا حدودی با شما موافقم. بنده هم آثاری دارم که کوتاه هستن اما این شعر به اقتضای درون مایه ش و داستانی که داره ایجاب میکرد بلند باشه.شاید بشه گفت یه شعر داستانیه که مطمئنا هر داستانی نیاز به پر وبال داره.
البته تصمیم بر این بود که بلندتر باشه اما به همون دلیل خسته نشدن مخاطب قسمت هاییش حذف شد.
به عنوان مثال: چند سالی سپری شد بر این منوال و...
که خب میتونستم این چند سال رو به تصویر بکشم.

باز از توجهتون ممنونم

امضای کاربر : و صد افسوس، چه با فاصله بیدار شدی...
یکشنبه 07 خرداد 1391 - 14:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
 تشکر شده: 2 کاربر از najafi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maryam / modir /
endvb6 آفلاین


کاربر انجمن
ارسال‌ها : 21
عضویت: 7 /3 /1391
محل زندگی: سمنان-گنبد
سن: 22
شناسه یاهو: endvb6
تعداد اخطار: 1
تشکرها : 4
تشکر شده : 13
پاسخ : 10 RE گل بی ریشه
ممنون جناب نجفی...
مثل اینکه کمی در تعریف شعر زاویه دید داریم. من تصور نمیکنم که مثنوی معنوی جناب مولوی هم شعر باشه. من ادبیات کهن (و نه کلاسیک) رو به دو دسته نظم و نثر تقسیم می کنم و اصولن موارد کمی وجود داره که شعر محسوب بشه. کاری که شما می کنید نظمه بزرگوار نه شعر. اینکه ما یه داستان یا یک مفهوم رو بگیریم و فرمی بهش بدیم و آهنگینش کنیم، حالا دو تا قافیه هم واسش بزاریم، ازش شعر در نمیاد. شعر محل آشنایی زدایی در بالاترین حد خودش هست به نظر من. توی شعر کلمات کار می کنن نه مفاهیم و فرم و مضامین. وقتی شما کلمات رو فهمیدید (فضاشون، حجمشون، رنگشون، طرحشون و ...) اونوقت میتونین شعر در بیارید. اگه قرار باشه شعر بشه تبلیغات تلویزیونی یا داستان یا هر چیزه دیگه، خب پس دیگه شعر نیست. متاسفانه چیز دیگست...
ببخشید که من راحت و محکم صحبت می کنم. این وسژگی شخصیتی منه و توی ادبیات شوخی ندارم اصولن. امیدوارم گفتگوی ادبی منصفانه، دقیق و دو طرفه باشه...
یا هو

دوشنبه 08 خرداد 1391 - 17:07
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
 تشکر شده: 1 کاربر از endvb6 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: najafi /
najafi آفلاین


کاربر انجمن
ارسال‌ها : 48
عضویت: 29 /2 /1391
محل زندگی: گیلان
سن: 27
شناسه یاهو: najafi_m64
تشکرها : 83
تشکر شده : 51
پاسخ : 11 RE گل بی ریشه
درود بزرگوار

لذت میبرم از مباحثه با شما
باید عرض کنم اینی که شما میفرمایید میشه بازی با کلمات و نه شعر. شعری که توش اونقد با کلمات کار کنیم و بازی کنیم که نه خودمون بفهمیم چی گفتیم نه دیگران شعر نیست.لازم به ذکره تو شعر احساس حرف اول رو میزنه و نه قالب و مضامین و کلمات. اینکه یک سری کلمات رو با یک مهندسی خاص کنار هم بچینیم دقیقا مثل اینه که قالبی به اسم غزل یا قصیده یا هرچی جلو رومون باشه و یه سری اطلاعات بریزیم توش و یه خروجی بگیریم به  اسم شعر.
شعر در کل مخاطب عام باید داشته باشه و نه خاص. چیزی که وقتی خونده میشه یا شنیده میشه کاملا بشه درکش کرد نه اینکه قدرت بیان و بازی با کلماتمونو به رخ بکشیم.
شما با پیش کشیدن حجم و رنگ و فضای کلمات بیشتر بدنبال مهندسی هستین و نه شعر. البته بنده هم با توجه به شغلم به اصول مهندسی تعصب دارم! اما نه تو شعر.
شما قوی ترین شعر رو از لحاظ ساختاری بیارین و احساسی توش نباشه هیچوقت ماندگاری نداره.

امضای کاربر : و صد افسوس، چه با فاصله بیدار شدی...
دوشنبه 08 خرداد 1391 - 21:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :


تماس با ما | گل بی ریشه | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS