قوانین شعر انجمن
  • 1. از ارسال آثار دیگران(سرقت ادبی) خودداری نمایید!
  • 2. لطفا در هر روز برای هر تالار تنها یک اثر ارسال نمایید تا آثارتان بهتر دیده شوند.
  • 3. در بحثها و نقدهای انجمن شرکت کرده و نظر خود را درمورد آثار بقیه کاربران اعلام نمایید
  • 4. از انتشار اشعار سیاسی، خارج از شئونات و متعصبانه خودداری نمایید.

زمان جاری : جمعه 08 تیر 1403 - 4:11 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم






ارسال پاسخ
تعداد بازدید 20
نویسنده پیام
asalparvaneh آفلاین

کاربر انجمن
ارسال‌ها : 36
عضویت: 28 /11 /1399
محل زندگی: 130013
سن: 26

تشکر شده : 2
آینده شاعر دیوانه شهر
تو آخرین روزای بهار یه روز که خواب بودم با یه پی ام اومدی منه لعنتی که همیشه صبا خواب بودم چرا جوابتو دادم از یه دری وارد شدی که نقطه ضعفم بود انقد گفتی گفتی تا تو تابستون بعده سالها تنهایی عاشقت شدم وقتی واسه اولین بار دیدمت و دستاتو گرفتم فک میکردم تا اخرین روز عمرم این دستا ماله منه انقد قشنگ نقش بازی کردی که اسکار بهترین عاشق دنیارو بت میدن به من میگفتی‌گرگ و یه گردنبند گرگ برام خریدی درصورتی که گرگ واقعی تو بودی واست شده بودم یه خمیر بازی که هرجور بخوای بام بازی کنی منی که یه عمر خودم خودمو ساخته بودم پودر شدم به پوچی رسیدم ولی قوی تر از قبل بلند شدم بت گفته بودم هرچی تو بگی ولی حیف حیف که هیچی نفهمیدی همه چی برات یه بازی و یه تنوع جدید بود من هربار که میدیدمت عاشق تر میشدم و‌تو هربار دورتر انقد دور شدی که تازه فهمیدم آدم موندن نیستی تازه به حرفایی که گفتی فک کردم تویی که افتخار میکردی کلی آدم اومده تو زندگیت ورفته و‌من فقط نگات میکردم تویی که فقط تا روزی که حالت خوب بود میموندی تویی که به من تهمت خیانت زدی ولی خودت داشتی خیانت میکردی و منو باهاش روبرو کردی و ادعا میکردی که من بدبینم ولی من باهمه اینا عاشقت موندم میدونی بخاطرت از خیلی ادما و خیلی هدفام گذشتم ولی تو چیکار کردی؟منو فروختی خواستی بشکنم ولی من قوی تر از روزای با تو بودن بازم تنها بلند شدم قسم خوردم روز به روز موفق تر شم تو بهار اومدی تو یه ظهر پاییزی رفتی دیگه نه صدات بود نه عطرت نه خودت و من بازم بت گفتم از هرچی و هرکی خسته شدی بیا من منتظرتم گفتی من با یکی دیگم تو زندگی کردن بلد نیستی و من تورو بااون میدیدم که من چیکارا برات کردم و تو برای اون چیکار کردی تو جات رو چشام بود ولی واسه اون تو جمع خم شدی بند کفش بستی و اونم عکس‌گرفت و بهت خندید اره ادما میرن دنبال لیاقتشون خیلی فرق بین منی که تنها از صفر به همه چی رسیدم که کل ایران رو اسمم قسم میخورن با اونی که اگه باباش نباشه تا سره کوچه هم نمیتونه بره تقصیر تو نیس تنوع و پول همیشه کاره خودشو میکنه عشق کیلو‌چنده؟فقط یادت باشه اینا همه یه مدته یه روز به خودت میای میبینی حتی با پولم کسی پیشت نیس تنهایی انقد تنها که دلت میخواد با دیوار حرف بزنی که انعکاس صداتو بشنوی ولی من از الان کسایی باهامن که جلوشون خودمم باهاشون نون پنیر میخورم کلیم میخندم دلمم شاده چون منو جوری که هستم میخوان نه بخاطره پولم یا موقعیتم چند سال بعد تو شاید با خودت بگی کاش باهاش میموندم چون هیشکی مثه اون عاشقم نبود ازته دل دوسم نداشت بخاطرم باهمه حتی با رویاهاش نمیجنگید شاید دنبالم بگردی ولی من اون موقع تو‌کافم با رفیق ترینام در حالی که سازم کنارمه کتابم روبروم و یکی از ترانه هام با صدای یه خواننده خوب داره پخش میشه به فکره اینم که چیکارکنم مردم شاد باشن عشقو پیدا کنن و به اونایی که باهامن میگم خو بچه ها شعارمون چیه؟اوناهم میگن ما باهم نمیخندیم به هم میخندیم و صدای قهقهمون تو کل کافه میپیچه رفیقایی فارغ از جنسیت فقط پره معرفت که حال دلمون کنار هم خوش باشه و تو اونوقت افسوس میخوری که چرا نیستی و از دور دورا باید ببینی و بشنوی من تجربه هامو از کوچه های شهر یاد گرفتم از کف بازار از جمعایی که توش هم خطر بود هم امنیت ولی انقد محکم موندم تا یاد گرفتم پس حرف نمیزنم واقعا عمل میکنم هیچوقت دل کسیو که با تمام وجود کنارتونه و شدین زندگیش نشکنین چون شاید بی صدا بره تو خودش ولی دنیا کوچیکه میچرخه تا.......
عسل پروانه

یکشنبه 03 اسفند 1399 - 00:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از asalparvaneh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maedeh &
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :


تماس با ما | آینده شاعر دیوانه شهر | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS